خرید کفش
این دختر خوشگل ما علاقه زیادی به کفش داره. یادتون هست یه پست هم به اسم کفش داشتیم توی این هفته رفته بودیم برا خانمی کفش بخریم یه کفش خوشگل دیدیم رفتیم توی معازه امتحان کردیم رنگ دلخواه ما سایز شیرین خانم رو نداشت . تحویل دادن کفش همانا و گریه های وحشتناک شیرین خانم همان.
همچین گریه می کرد و گوله گوله اشک می ریخت که نگو . من و باباش هم علامت تعجب که بچه تو رو حالا چه به این حرفا؟؟؟!!!
خلاصه با هزاران ترفند حواسشو پرت کردیم . برای لباس این طوری نیستا.فقط برای کفش و دمپائی .
حالا اینطوری باشی خدا به فریادمان برسد چند صباح دیگر...
سرتونو درد نیارم توی مغازه دیگه یه جفت کفش دیگه دیدیم تا اومدیم سایزش رو پیدا کنیم کشت ما رو ، آقای فروشنده بنده خدا از گریه های شیرین دستپاچه شده بود . که چرا اینطوری گریه می کنه.خالا کفش جدیدا رو که پاش کردیم از کالسکه پیاده شده و دست منو می کشه که بریم . اصلا صبر نمی کنه پول کفشا رو حساب کنیم.به هیچی دیگه کار نداره فقط بریم.
توی مرکز خرید دو قدم راه می رفت یه کمی به کفشش نگاه می کرد. فیلمی داشتیم ما اونشب.
خیلی با مزه بود .
قربون قدمهای خوشگلت برم شیرینی مامان و بابا
هر چی من توی خرید ملاحظه کارم دخترم برعکسه
خوشگل مامان کفش نو مبارک.