یه توپ دارم قل قلیه
امروز با شیرین خانم شعر خوندیم ... توی تابش نشسته بود داشتم تاب تاب عباسی رو می خوندم که گفت نه نه!توپ توپ... گفتم یه توپ دارم قل قلیه؟ خندید که یعنی بله... من هم بلند و رسا شروع کردم ... یه توپ دارم قل قلیه سرخ و سفید و آبیه می زنم زمین؟؟؟ مکث کردم شیرین خانم گفت بالا... ادامه دادم .نمی دونی تا کجا می ره شیرین دوباره گفت بالا بلا ... من این توپ و ؟؟؟ شیرین ادانه داد نه ه ه ه ه منظورش نداشتم بود. گفتم مشقامو خوب نوشتم بابام بهم عیدی داد یه توپ ؟؟؟ شیرین گفت گیلی گیلی با مزه بود دوباره که خوندیم بیشتر جواب داد. من: یه توپ دارم .؟؟؟ شیرین خا...