14 ماهگیت مبارک

امروز 14 ماهگیت تمام شد.چقدر این روزای قشنگ زود دارند سپری می شن.دلم واسه این روزا خیلی

تنگ می شه شیرینم.

برای دیدن عکسای قشنگ شیرین لطفا بفرمایید ادامه مطالب

امروز برات خوندم 14 ماهگیت مبارک خندیدی دست زدی و دست منو کشیدی بردی توی آشپزخونه به کابینتی که شمعا توش بود اشاره کردی که برات شمع روشن کنم .بعدش اومدی شمعا رو فوت کنی  ولی فوتت قدرت خاموش کردن شمعا رو نداشت آخه تو کوچولوی مامانی تو ظریفی تو برگ گلی.

این روزا خیلی دوست داشتنی  شدی می خوای حرف بزنی ولی نمی تونی.وقتی گیرنده های مامان ضعیف می شه و منظورت رو نمی فهمم.محکم می زنی توی سرت و موهاتو می کشی  اون موقعست که من جیغ می زنم نکن دخترم دردت می آدا. تو هم گریه می کنی قربونت برم حرص نخور.

ازت می پرسیم کلاغه می گه ؟؟؟ تو جواب می دی "گار" (خیلی سریع و ظریف.)

وقتی میپرسم هاپو می گه؟؟؟ جواب می دی "هاپ" بازم (سریع و ظریف و کوتاه)

امروز برای اولین بار خیلی مهربون صورت مامان رو ناز  کردی.

صداهایی در می آری که مخصوص خودته (دیل ل ل ل له) یا (گیل لی لی لی لی) یا (دولو لولو لولو)

جوجوی قشنگم عاشقتم ،خیلی دوست دارم ،می میرم برات شیرینی زندگی ام