شیرین خانمشیرین خانم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

شیرین عسل

روزانه 10

1392/10/22 15:59
163 بازدید
اشتراک گذاری

امروز ساعت 9 بیدار شدیم.طبق معمول شیرین تلویزیون روشن کرد.من هم رفتم برای حاضر کردن صبحانه تلویزیون یه فیلمی نشون می داد که آدماش داشتن غذا می خوردن.شیرین گلم هم هوس خوردن کرد. ولی سفره که پهن شد دوباره میلی به صبحانه نداشت.ولی من که اگه صبحانه نخورم می میمیرم صبحانه خوردم وسطاش نمی دونم چی شد که شیرین هم آمد برای خوردن چند تا لقمه خورد بد نبود.خدا رو شکر.

بعدش...تلفن رو برداشتیم یه زنگ به مامانی دخترم زدیم احوال پرسی خدا رو شکر همه چیز خوب بود.

شیرین خانم وایت بردش رو دیده بود و هوای نقاشی کشیدن به سرش زد.و از من هم دعوت کرد که دوتایی این کار رو انجام بدیم.از دختر نقاشی کشیدن و از مادر نوشابه باز کردن برای دختر(یهنی تشویق کردن).

تصمیم بعدی بر آن بود که برویم حمام  و به قول شیرین خانم آب بازی بابایی مهربون 20 تا توپ کوچولوی خوشگل رنگی خریده،از اونجایی که این خوشگل مامان هر کاریش آداب داره برای حمام هم کلی وسیله جمع می کنه که برا خودش برداره.ولی دریغ از یه نگاه کوچولو که بهشون بندازه.فقط اولش که آب می ریزه رو توپها و اونا رو می چرخونه یه کمی هیجان زده می شه.ولی بعدش فقط با شامپو و لیف و سنگ پا سر گرمه.آخر سر هم زیر دوش نونای می کنه و بیرون می آد.قربون دختر نازم برم من که تمیز شده.

از حمام هم که بیرون آمدیم توپ بازی کردیم.کلی کیف داشت.دنبال توپ می دوییدیم .شیرین هم خودشو می انداخت زمین.کلی خندیدیم.جای دوستان خالی پفیلا هم درست کردیم و خوردیم.حالا هم شیرین خانم لالا کردن من هم مشغول تایپیدنم.

الهی شکر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شیرین عسل می باشد