شیرین مهربون شیرین زبون
دختر مهربون من خیلی نازه همین طوری که می خواست آماده بشه برای می می خوردن خیلی مهربون و با احساس کامل من و ناز می کرد و می گفت نادی نادی نادی (البته می گم این ز نازی رو خوشگل تر از چیزی که من می نویسم می گه ولی خوب نمی تونم اینجا بنویسم که... بین دال و ز می گه) تازه عزیز دلم که می گه که دیگه هیچی فقط نمی دونم چه طوری خودم و کنترل کنم نخورمش اینقدر ناز می گه که ها (عدید ددم) قربونت برم مامانی که تو اینقدر جیگری.
آخ آخ گفتم جیگر دیشب براش این برنامه کلاه قرمزی رو پخش کردم براش این جیگر رو نشون می داد شیرین هی می گفت جیدر جیدر بابایی گفت چیه بابا گفتم بابایی این داره می گه جیگر رو نشون می ده.این آقای مجری رو از همه بیشتر دوست داره وقتی می آد چنان عمو عمو می کنه که نگو.بابایی می گه دخترم می خوای عروسک کلاه قرمزی رو بخرم برات می گه آده(یعنی آره)بعدش فوری می گه عمو یعنی عروسک عمو رو هم بخر
وقتی می گه آده می گم شیرین بگو بله یه بله محکم تند و بلند و نمکی می گه ...
خدایا شکرت