روزانه
شیرین عزیزم ،الآن که دارم این پست را می نویسم تو گل قشنگم لالا کردی . دیگه کم کم موقع بیدار شدنته. عزیز دلم ما ١ سال و ١ ماه و چهار روز قشنگ را با هم پشت سر گذاشتیم روزای خیلی قشنگ و دلپذیری با هم داشتیم و حتما خواهیم داشت من به بودن تو در کنار خودم افتخار می کنم. گلی جون عزیزم دلم برای همه روزای قشنگ نوزادیت تنگ شده.برای اون لحظه که توی اتاق عمل برای اولین بار لمست کردم و بهترین لحظه زندگی ام بود. برای اولین گریه هات توی بیمارستان که باصدات جیغ جیغو قند تو دلم آب می کردی .از بیمارستان اومده بودیم خونه و با مامان جون و بابا و خاله ها و دایی ها هر کاری کردیم بیدار نمی شدی و فارغ از همه چیز خیلی آرو...